رسانه؛ سواد رسانه‌ای

آنجه از سواد رسانه‌ای باید بخوانیم و بدانیم.

رسانه؛ سواد رسانه‌ای

آنجه از سواد رسانه‌ای باید بخوانیم و بدانیم.

۳ مطلب در اسفند ۱۴۰۱ ثبت شده است

خلاصه مقاله از فصلنامه رسانه - مطالعه تحلیلی سبک زندگی

چهارشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۱، ۱۰:۴۴ ق.ظ | سادات هاله پورصالحی | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده مهربان 

 

🔺️ خلاصه‌ای از مقاله "مطالعه تحلیلی سبک زندگی مصرف‌گرا از طریق سه فیلم مربوط به دهه‌های ۶۰ و ۸۰ شمسی" 

نویسنده این مقاله زندگی مصرف‌گرایی و ایدئولوژی‌های مرتبط با آن را با تحلیل سه فیلم‌سینمایی ساخته شده در دهه‌های ۶۰ و ۸۰ بررسی می‌کند. این سه فیلم ژانر اجتماعی داشته و به سبک زندگی مصرف‌گرا می‌پردازد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه‌تنها در ساختار سیاسی بلکه در حوزه‌های مختلف تغییرات اساسی رخ داد. مفاهیم و معانی ایدئولوژیک و نگرش و اندیشه‌ها دگرگون شد. اکثریت مردم تمایل به کمک و یاری‌رساندن به اقشار ضعیف جامعه را داشتند؛ متصور بودند اسلام به مفهوم واقعی در حال اجرا می‌باشد. در کنار این همیاری تمایل به نفی نمادهای غربی و استکبار در بین افراد جامعه دیده می‌شد.

سبک زندگی را می‌توان الگوی مصرف، نحوه صحبت کردن، استفاده از کلمات و واژه‌ها، آنچه به عنوان اخلاق در رفتار و گفتار افراد جامعه دیده می‌شود، ارزش‌های سیاسی، شکل و نحوه گذراندن اوقات فراغت و تفریح‌ افراد جامعه نامید. سبک زندگی بخشی از حیات اجتماعی بشر است و وقایع مختلف در سطح جامعه مانند رویدادهای سیاسی و اقتصادی بر سبک زندگی تاثیر می‌گذارند و تغییرات بنیادین در ایدئولوژی و اندیشه افراد به وجود می‌آید.

سبک زندگی 

سبک زندگی یا همان lifestyle به نحوه زندگی کردن فرد اشاره دارد و در معنای لغوی چگونه رفتار کردن، چگونه زیستن و تجربه کردن است. در این مقاله با استناد به نظریات تعدادی از اندیشمندان رفتارها و نگرش‌های مرتبط توضیح و به تحلیل آنها پرداخته شده است.

"ماکس وبر" با تعریف موقعیت منزلتی و گروه‌های منزلتی به نحوه زندگی کردن طبقات گوناگون در جامعه پرداخته است.

"ماکس وبر": تنها با تعاریف اقتصادی نمی‌توان شرایط شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی را تعریف کرد. به همین دلیل او مفهوم موقعیت منزلتی را مطرح نمود. موقعیت منزلتی به ارزیابی مثبت و منفی حیثیت اجتماعی اشاره دارد و گروه‌های منزلتی شامل افرادی هستند که حیثیت یکسانی در نظام منزلتی دارند و برخلاف طبقات نوعی جماعت به‌شمار می‌آیند. 

"بندیکس": ویژگی گروه‌های منزلتی این است که بین خود فاصله ایجاد کرده و برای مراودات اجتماعی‌، مراوداتی که تابع مقاصد اقتصادی نباشند، قیدوبندهایی را لحاظ می‌کنند. هر فرد باید از کسانی که موقعیت‌های منزلتی پایین‌تری دارد فاصله اجتماعی بگیرد.

"زیمل" سبک زندگی را بنابر "مصرف" در شهرهای مدرن بررسی و معنا کرده است. "نظریه مصرف" او پیرامون شهر و شهرنشینی می‌باشد. "زیمل" مصرف کردن و سبک زندگی را راهی برای معرفی فرد در رابطه با دیگران - کل جمعیت کلان‌شهر - می‌داند. همچنین دایره مصرف را تا مُد گسترش داده و برای مُد همانند مصرف کارکرد هویت‌بخشی قائل است. مُد را نمادی برای تمایز طبقاتی می‌داند که از یک جهت اعلام تمایل افراد برای متمایز شدن از دیگران است - شیوه‌ای برای بیان هویت فردی و خواست فردیت - و از جهت دیگر سبب همبستگی گروهی و تقویت انسجام

اجتماعی - طبقاتی می‌شود، این یعنی احساس با دیگران بودن در فرد تقویت می‌گردد. سبک زندگی در نظر "زیمل" واقعیت بخشیدن به تصورات و ذهنیات در قالب اشکال متعارف و شناخته‌ شده اجتماعی است.

"وبلن" از دریچه رقابت سبک زندگی را معنا می‌کند. در شهرنشینی نشان دادن ثروت با مصرف خودنمایانه صورت می‌پذیرد و به این وسیله طبقات مرفه جامعه به اقتداری هنجارگونه‌ دست‌یافته و تبدیل به الگویی برای جامعه می‌گردند. هر طبقه می‌تواند سبک زندگی طبقه بالاتر از خود را الگو قرار دهد. اعضای هر طبقه می‌کوشند تا با سرمشق قشر بالاتر از خود زندگی کند.

"وبلن" مُد را هم از دریچه رقابت می‌نگرد و به کمک انگیزش‌های اجتماعی مُد را رفتار رقابت‌آمیز معرفی می‌کند. او مُد را مختص به طبقه بالایی می‌داند که نشان می‌دهد برای کسب درآمد مجبور به کار کردن نیست؛ البته مُد در سطح جامعه توسعه می‌یابد و طبقات پایین جامعه آن را تقلید می‌کنند. نکته قابل توجه این که طبقات بالا برای حفظ موقعیت اجتماعی و نشان دادن به‌روز بودن خود صورت‌هایی جدید و جدیدتری از الگوی مصرف می‌آفرینند تا جایگاه مرفه و مسلط خود را نشان دهند. 

در میان نظریه‌پردازان "بوردیو" نگرش جدیدی به مفهوم سبک زندگی دارد. "بوردیو" عرصه حیات اجتماعی را میدانی می‌داند که در آن افراد برای رسیدن به سرمایه‌های بیشتر با هدف سلطه و داشتن قدرت تلاش می‌کنند. طبقات مسلط با توجه به داشتن سرمایه و قدرت سعی در بازتولید خود دارند. او معتقد است طبقات و گروه‌های اجتماعی دارای مَنش‌های گوناگونی هستند که این تفاوت در مصرف‌شان دیده می‌شود. او کارگران را مثال می‌زند که با وجود استطاعت مالی همچنان غذاهای سنگین، حجیم و چرب را انتخاب می‌کنند و در تهیه غذا میانه‌ای با غذاهای انتخابی طبقه بورژوازی ندارند. علی‌رغم حذف موانع در قبال حرکت کالا، مصرف از یک نظم پنهان تبعیت کرده و مَنش را کنترل می‌نماید. 

"بوردیو" ذائقه و سلیقه را جهت‌دهنده مصرف تعریف می‌کند که با جهت‌گیری مصرف، سبک‌های زندگی شکل می‌گیرند.

طبقه‌بندی گروه‌های اجتماعی بر پایه دارایی و سرمایه اقتصادی و فرهنگی:

۱- اقشار با سرمایه اقتصادی زیاد

۲- اقشار با سرمایه اقتصادی کم

۳- اقشار با سرمایه فرهنگی زیاد

۴- اقشار با سرمایه فرهنگی کم

و ترکیبی از این تقسیم‌بندی‌ها ...

با این تعبیر میزان بهره‌مندی هر طبقه از هر نوع سرمایه در سبک زندگی آن طبقه تأثیرگذار است. 

دیگر اندیشمندان همانند آلفرد آدلر، کلاکهون، ویلیام لیزر تعاریف و تعابیر دیگری برای "سبک زندگی" دارند، "سبک زندگی" یعنی:

* کلیت بی‌همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی ذیل آن قرار دارند. 

* مجموعه‌ها یا الگوهای خودآگاه و دقیقاً توسعه‌یافته ‌ترجیحات فردی در رفتار شخصی مصرف‌کننده.

* طرز مشخص یا متمایز زندگی کردن گروهی از مردم.

* الگوی برآمده از ارزش‌ها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می‌شود. 

محمدرضا رسولی در بحث گونه‌شناسی سبک زندگی، سه گونه برای سبک زندگی تعریف می‌کند:

* سبک زندگی مدرن / سنتی

• تمایل به برخورداری و استفاده از عناصر مدرن و نو در زندگی.

• شیوه‌های انتخاب برای گذران زندگی، طرز رفتار و عادات و روابط اجتماعی مبتنی‌بر الگوهای جامعه سنتی است. 

 

* سبک زندگی مبتنی بر گروه‌های طبقاتی / منزلتی

• به تمام طبقات اجتماع و مولفه‌های هر یک از آنها توجه دارد. (طبقات مرفه، متوسط و پایین) 

 

* سبک زندگی مبتنی بر مصرف کالا

• به دو گونه مصرف فرهنگی و اقتصادی تقسیم می‌شود؛

- مصرف کالاهای فرهنگی و یا پرداختن به فعالیت‌های فرهنگی و هنری مد نظر می‌باشد.

- مصرف کالاهای دارای ارزش اقتصادی و منزلتی مورد توجه است.

با جمع‌بندی تعاریف می‌توان ویژگی‌هایی برای "سبک زندگی" ارائه کرد:

• الگوی رفتاری زندگی فردی - جمعی است.

• الگوی رفتاری تمایزبخش است و به ایجاد تمایز فرد از دیگران کمک می‌کند.

• می‌توان افرادی را با سبک‌های زندگی یکسان یافت پس وحدت‌آفرین است. 

• این الگوی رفتاری معنا محور است یعنی بر اساس معانی ذهنی درون افراد شکل می‌گیرد. (خصیصه ایدئولوژیک)

• هر زمان سبک زندگی گروه‌های برتر جامعه مطرح شود، اقتدار سبک زندگی این گروه‌ها مدنظر قرار می‌گیرد. (همانند اندیشه‌ها و نظریات "وبلن" و "بوردیو")

• بر حسب نوع زندگی، سبک زندگی نیز متفاوت خواهد بود.

- سبک زندگی مدرن / سنتی،

- سبک زندگی طبقات اجتماعی،

- سبک زندگی متاثر از مصرف کالاهای فرهنگی / اقتصادی. 

 

سبک زندگی مصرف‌گرا

این سبک از زندگی بر مصرفِ بدون ضرورت تکیه دارد.‌ مصرف، رفتاری با کارکرد تفریح و تفنن، سرگرم‌کنندگی، کسب وجهه و هویت جدید می‌باشد. در مقابل این سبک، سبک زندگی غیر مصرف‌گرا وجود دارد که کارکرد اصلی مصرف رفع نیازهای اساسی است. 

"اباذری و چاوشیان": به جای سبک زندگی مصرف‌گرا، عبارت فرهنگ مصرف را به کار می‌برند؛ ریشه شکل‌گیری این فرهنگ را در تحولات تاریخی اروپای دوره مدرن می‌دانند. دگرگونی‌های اجتماعی اروپا سبب شد در این دوره چند تحول موازی بروز کند. مانند گسترش بازارهای بین‌المللی، رشد اجتماعی شهری که جایگزین ساختار اجتماعی فئودالی شد.

"والتر بنیامین" با توجه به تغییرات اجتماعی شکل‌گیری روش جدیدی از زندگی شهری در دوره مدرن را مطرح می‌سازد. فرهنگ مصرف شکل‌گرفته در اروپا - در دوره مدرن - را شخصیت "پرسه‌زن" می‌نامد. شخصی شهرنشین و تماشاگری سرگردان که کاری جز ولگردی در فضاهای شهری، گم شدن در ازدحام جمعیت و دیدزدن ویترین مغازه‌ها بدون قصد یا توان خرید، ندارد. همه‌جا سر می‌کشد و کارش چشم‌چرانی است؛ با انبوه جمعیت درهم می‌آمیزد و از میان فضاهای مصرف‌گری با نگاه خیره که حاکی تمسخر و پر از برق اشتیاق است عبور می‌کند.

مولفه‌های مربوط به گذشته تاریخی و نمادهای فرهنگی در سبک زندگی سنتی وجود دارد و روش‌های زندگی سنتی در مصرف الگوها، ابزار، امکانات و رفتار دیده می‌شود. 

سبک زندگی گروه‌های مرفه که بعضاً مصرف‌گرا هستند مبتنی‌بر الگوهای منزلتی و طبقاتی می‌باشد. مشخصه این سبک پول، ثروت، قدرت اقتصادی و دارایی است که با نمایش نمادهای منزلتی نشان داده می‌شود.

مصرف در سبک زندگی مصرف‌گرا برای ارضای نیازهای غیرضروری و غیرواقعی است، نیازهایی که "نیاز" نیستند.

گالبرایت (اقتصاددان آمریکایی): شرکت‌های تبلیغاتی و آگهی‌دهنده نمی‌گذارند مردم طبق درآمد خود عمل کنند؛ زیرا قرار است آنها تمایلات جدیدی را در مردم ایجاد کرده و نیازهایی را در آنها به وجود آورند، نیازهایی که در گذشته وجود نداشت. لذت‌جویی مدرن در فرهنگ مصرف‌گرایی با وسوسه‌های بی‌شماری که بازار القا می‌کند به وجود می‌آید. مُد در دوران مدرن تمایلی برای ایجاد تمایز و جستجو برای هویت فردی است. برخلاف اینکه در گذشته به اقتضای نیاز خرید انجام می‌شد. باید خرید کردن را سبک زندگی دانست، باید بدانیم افراد در جامعه مدرن متاثر از بازار و تبلیغات تجاری خریدی را که نیاز ندارند انجام می‌دهند تا به هویت جدیدی دست یابند.

"وبلن": مصرف کالاهای تجملی خشنودی مصرف‌کننده را در پی دارد و نشانه اربابی است. مصرف این‌گونه کالاها نشان ثروتمندی و یک رفتار افتخارآمیز است و کوتاهی در مصرف به لحاظ کمیت یا کیفیت نشانه فرودستی و بی‌کفایتی به‌شمار می‌آید. با گسترش وسایل ارتباطی هر فرد در معرض دید دیگران است و برای داوری کردن آنها با به نمایش درآوردن کالای تجملی اعتبار و توانایی مالی خود را در خرج کردن پول نشان می‌دهد. تن‌آسائی و مصرف اتلافی کالا دو جز اصلی ثروتمندی و معیار اصلی آراستگی به‌شمار می‌آیند.

القائات بازار، افزایش تبلیغات و در جوامع در حال توسعه اقتصاد تک‌محصولی و سیاست‌های نادرست اقتصادی همگی بر افزایش مصرف تأثیر می‌گذارند. اقتصاد کشور ما مبتنی‌بر صادرات نفت و تک‌محصولی است، درنتیجه تغییر قیمت انرژی مصرف حقیقی را تغییر می‌دهد. در پی افزایش قیمت نفت، رشد هزینه‌های خانوارها را شاهد هستیم. 

• مؤلفه‌های سبک زندگی مصرف‌گرا:

• لذت‌گرایی و مصرف بیشتر برای لذت بیشتر؛

• مصرف با هدف تجمل و کسب شأن و منزلت؛

• پاسخ به نیازهای ایجاد شده توسط تبلیغات. 

 

ایدئولوژی و سبک زندگی 

واژه "ایدئولوژی" در دوران انقلاب فرانسه مطرح شد. "دستوت دوتراسی" برای تعبیر بهتر "اندیشه‌شناسی" یا "دانش ایده‌ها" این واژه را به‌کار برد.

پنج ویژگی ایدئولوژی در نظر "دستوت دوتراسی":

۱- ایدئولوژی شامل نظریه‌ای کمابیش جامع در مورد انسان، جامعه و جهان خارج است.

۲- ایدئولوژی نظریه و برنامه‌ای کلی درباره سازمان سیاسی اجتماعی دارد.

۲- رسیدن به این برنامه، مبارزه‌ای را دربر دارد.

۴- ایدئولوژی نه‌تنها در پی انگیزش مردم در جهت هدف‌های خویش بلکه به دنبال یافتن هواداران وفادار است و گاه سرسپردگی می‌طلبد.

۵- خطاب آن به عامه مردم است اما نقش خاصی در رهبری روشنفکران می‌دهد. 

 

"مارکس" ایدئولوژی را، با نگرش سیاسی، به‌معنای آگاهی کاذب تعریف می‌کند.

"کارل مانهایم" ایدئولوژی را شامل نظام‌های به‌هم بافته تفکر و شیوه‌های تجربه‌ای که شرایط اجتماعی آنها را مشخص کرده است، تعریف می‌کند.

"گرامشی" ایدئولوژی را برداشتی از جهان می‌داند که آشکارا در هنر، قانون، فعالیت‌های اقتصادی و جلوه‌های زندگی فردی و جمعی دیده می‌شود. "گرامشی": حاکمیت سیاسی از طریق نظم هژمونیک یا همان سلطه ایدئولوژیک در پی دستیابی به سلطه است.

"آلتوسر": ایدئولوژی چارچوبی را ایجاد می‌کند تا در آن مردم بتوانند با واقعیت اجتماعی که در آن قرار دارند رابطه برقرار کنند. جامعه‌ای که فارغ از ایدئولوژی باشد وجود ندارد.

"پل ریکو" با تفکر مارکسیستی، سه سطح برای ایدئولوژی معرفی می‌کند:

* تحریف و وارونه‌کردن واقعیت؛

* سطح مشروعیت‌بخشی؛

* یکپارچه‌سازی از طریق پرداختن به حوادث بنیادین.

ایدئولوژی در رویکرد مارکسیستی "سبک فکری" به‌شمار می‌آید از این منظر خود مارکسیسم نیز نوعی ایدئولوژی محسوب می‌شود. مارکسیست‌ها همه افراد را آغشته به ایدئولوژی می‌دانند و شخصی بیرون از ایدئولوژی قرار ندارد.

"ماتیل" (مارکسیست): ایدئولوژی به ساختار بخشیدن و معنا دادن به جهان سیاسی فرد کمک می‌کند.

با توجه به نظریات ارائه شده، ویژگی‌ها و کارکردهای ایدئولوژی: 

• ایدئولوژی دانش و معرفتی از جهان خارج به ما عطا می‌کند، تفسیری از کنش‌ها و واقعیت‌ها است.

• ایدئولوژی بخشی از واقعیت را برجسته می‌کند و به همه بخش‌های واقعیت نظر ندارد.

• ایدئولوژی دانشی است که واقعیت‌ها را به جهت آنکه همه فهم شود ساده می‌کند.

• ایدئولوژی دانشی است مملو از اسطوره‌ها و نقش‌های اسطوره‌ای به تقویت و بازتولید آن کمک می‌کند.

• ایدئولوژی‌ها را می‌توان از طریق صور نمادین بازشناخت.

• این دانش و معرفت دارای خاستگاه اجتماعی است.

• چنین دانشی پتانسیل دربرگیری و شمول دارد به گونه‌ای که می‌تواند از ساختار اجتماعی صِرف فراتر رفته و یک ساختار سیاسی کلان را صورت دهد.

ایدئولوژی به دنبال معناسازی برای زندگی است. ما در زندگی روزمره خود ایدئولوژی می‌خوریم، می‌پوشیم، ورزش و تفریح انجام می‌دهیم و با ایدئولوژی فکر می‌کنیم و هنجارهای اخلاقی را پسندیده و رعایت می‌کنیم یا برخی از آنها را رد می‌کنیم. همه این صورت‌های نمادین معنی ایدئولوژیک هستند. 

 

در این مقاله با استفاده از روش "نشانه‌شناسی فیلم" که توسط "جان فیسک" ارائه شده سه فیلم‌سینمایی مورد تحلیل و مطالعه قرارگرفته است.

"جان فیسک" برای مطالعه نشانه‌شناسانه فیلم سه سطح را در نظر می‌گیرد:

• سطح واقعیت

واقعه‌ای که قرار است ببینیم با رمز‌های اجتماعی رمزگذاری شده است. 

• سطح بازنمایی

دوربین، نورپردازی، تدوین، موسیقی، صدابرداری همگی رمزهای متعارف بازنمایی را انتقال می‌دهند و شکل‌دهنده سایر عناصر هستند؛ مانند: روایت، کشمکش، شخصیت، گفتگو، زمان و مکان و ...

• سطح ایدئولوژی

رمزهای ایدئولوژی تمامی عناصر را در مقوله‌های انسجام و مقبولیت اجتماعی قرار می‌دهند. 

 

فیلم‌های مورد مطالعه:

* فیلم‌سینمایی "پول خارجی"

* فیلم‌سینمایی "مردی که زیاد می‌دانست"

* فیلم‌سینمایی "بی‌پولی"

هر سه فیلم به مصرف، چگونگی کسب درآمد، الگوی خرج کردن و  اثر آن بر تعاملات اجتماعی می‌پردازد و منعکس‌کننده وقایع اجتماعی بازه زمانی خود هستند. 

نام فیلم: "پول خارجی" / سال ۱۳۶۸

کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد

نویسندگان: فرید مصطفوی - داریوش مودبیان

این فیلم روایت زندگی مردی کارمند است که سال‌هاست مستاجر است و برای تهیه ملزومات زندگی خود دچار مشکل است. با ورود به بازار دلار فروش‌ها به رویا فرومی‌رود و با دلارهایی که مال او نیست به فکر بهبود و توسعه زندگی خود با خرج کردن آنها می‌افتد. در مسیر داستان مرد از رویا بیرون آمده و دچار جنون می‌گردد و به خاطر مشکلات‌ش خودکشی می‌کند. 

این فیلم واقعیت‌های جامعه دهه ۶۰ را نشان می‌دهد. تمامی صحنه‌ها جامعه تصویر آن روزها هستند. در این فیلم دو قشر جامعه دیده می‌شود: کارمند؛ قشری معمولی و رده پایین، نماینده بیشترین میزان جمعیت در میان گروه‌های اجتماعی است. این گروه که برای امور روزانه و تهیه مایحتاج زندگی خود در سختی هستند. قشر بالای جامعه، درآمد زیادی دارند، اقلیت جامعه به‌شمار می‌آیند. این قشر در فیلم در حاشیه اجتماع قرار گرفته‌اند.

گفتگوی یکی از کارمندان با مرد کت‌وشلوار پوشِ کیف در دست که با این ظاهر از طبقه بالای جامعه معرفی می‌شود و سپس کارمندانی که برای ناهار دورهم جمع شده‌اند و در سفره خود تخم‌مرغ آب‌پز، خیار و گوجه‌فرنگی دارند، همگی دلالت بر مصرف‌گرایانه بودن سبک زندگی مرد کت‌وشلوار پوش است. میان کارمندان صحبت از غذاخوردن آن مرد در رستوران بالای شهر و گرفتن حقوق او به دلار است، خیره شدن به کیف پر از بسته‌های پول او و ... همگی دلالت بر گرایش‌های مصرف‌گرایانه دارد. گرایش مصرف‌گرایانه در نظر برخی با هدف کسب وجهه و منزلت اجتماعی می‌باشد و در نظر برخی دیگر این گرایش‌ها برای رفع نیازهای ضروری زندگی است.

دو صحنه در فیلم قابل تامل است، صحنه اول، شخصیت اول فیلم در یک آژانس مسافرتی لوکس با همراه داشتن مقدار زیادی دلار که مال او نیست تصمیم دارد برای استراحت و یا زندگی مادام‌العمر به کشور اروپایی سفر کند. این خواست او با پایگاه اجتماعی‌ش مطابقت ندارد و جز نیازهای واقعی او نمی‌باشد، اما نحوه رفتار و تمایلات ثروتمندانه را در شخصیت اول فیلم می‌بینیم. در صحنه دیگر مرد در حالی که از پرداخت اجاره‌بهای خود عاجز است در مواجهه با اعتراض صاحبخانه که از عدم پرداخت چند ماه اجاره خود شکایت می‌کند دسته‌چک خود را از جیب درمی‌آورد و مبلغ اجاره‌بها را نوشته و به صاحبخانه می‌پردازد.

این فیلم نسبت به اوضاع نابسامان اقتصادی که اکثریت جامعه درگیر آن هستند نقدی بسیار جدی دارد. عده‌ای تلاش می‌کنند نیازهای خود را برطرف و زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند اما نسبت به برآوردن نیازهای خویش ناتوان هستند. در صحنه‌های پایانی فیلم شخصیت اصلی فیلم به دلیل فشار زندگی روزمره دچار جنون شده و در اعتراض به وضعیت اجتماعی می‌گوید: برای رشد اقتصادی و داشتن وضعیتی بهتر باید از حقوق دیگران گذر کرد، نتونستم دزدی کنم ... زرنگ نبودم و ... در این فیلم شخصیت‌ها به خود و دیگران دروغ می‌گویند و هیچ یک از آنها منزلت اجتماعی واقعی خود را قبول ندارد و به نوعی سعی در نشان دادن خود به شکلی که افرادی متمول و دارای منزلت اجتماعی بالایی هستند دارد؛ در حالی که این چنین نیست. 

 

نام فیلم: "مردی که زیاد می‌دانست" / سال ۱۳۶۳

کارگردان: یدالله صمدی

نویسندگان: حسن هدایت - جمال امید

در داستان این فیلم شخصیت اول مردی کارمند است که از موقعیت اجتماعی خود ناراضی‌ست؛ مردی ناشناس در حالی که روزنامه‌های سه ماه آینده را در دست دارد سراغ او می‌رود و روزنامه را به او می‌دهد. اطلاعات روزنامه سبب می‌شود که مرد کارمند با احتکارکردن اجناس مورد نیاز مردم بتواند در هنگام کمبود، آنها را چندین برابر قیمت بفروشد و ثروت هنگفتی را به دست آورد. به دست آوردن این ثروت مرد را از مردم عادی و اکثریت جامعه دور می‌کند. در پایان فیلم مرد ناشناس راه نجات او را بخشیدن اموالش و بازگشت به موقعیت قبلی او می‌داند و توصیه می‌کند این کارها را انجام دهد.

شخصیت مرد کارمند و افراد ثروتمند در فیلم همگی با واقعیت جامعه آن روز مطابقت دارد و منعکس‌کننده ویژگی‌های طبقات اجتماعی آنها می‌باشد. در این فیلم نشان داده می‌شود افرادی از راه‌های غیرصحیح مال‌اندوزی کرده‌اند. کارمندان هم افرادی قانع به حقوق خود که وظایف محوله خود را انجام می‌دهند، نشان داده شده است.

کارگردان برای نشان دادن ثروتمندان از نمادهایی مانند ویلا، منزل ویلایی در بالای شهر، اتومبیل‌های گران و همچنین لباس‌های گران‌قیمت و شیک استفاده کرده است. دیالوگ‌ها همگی دلالت بر مصرف‌گرایی دارند. به طور مثال وقتی فردی مسن و چاق و در عین حال شیک‌پوش از مقابل شخصیت اول فیلم می‌گذرد، می‌گوید: نگاش کن! آخه من چیم از این گامبو کمتره؟ با شکم سیر سوار ماشین آخرین سیستم شده اومده تو پارک قدم بزنه تا غذاش هضم بشه. بخشکی شانس. هی ... شاگرد ممتاز. چشم و چراغ مدرسه و ...

و زمانی که مرد میانسال ناشناس کنار او می‌نشیند و از او احوال می‌پرسد و به او می‌گوید: دلخور و کسل و ناراحتی؟ کارمند پاسخ می‌دهد: نخیر. بدبخت و گرفتار و بی‌پولم.

صحنه‌های متعددی از جمله صحنه مردی که سوار بر اتومبیل گران‌قیمت در حال گفتگو با دوست خود به سمت ویلای‌ش می‌رود قابل توجه است، مالک ویلا برای خریدار ویلایش صفت لیاقت به کار می‌برد و هر کسی را لایق خرید ویلا نمی‌داند. می‌گوید یک‌بار بارفروش با وانت آمده بود که اینجا را بخرد! گویا نباید اجازه داد هر کسی که پول دارد به دایره پولدارها و متمکن‌ها نزدیک شود. در جای دیگر می‌گوید: اگر بخواهید ویلا رو مبله با نوکر و کلفت خواهم فروخت، بچه‌هایم فرانسه هستند و ... همه این رفتارها دلالت بر مصرف‌گرایی دارند، تاکید بر وجود نوکر، کلفت، ویلا و سفر به فرانسه.

این فیلم روحیه ثروتمندانه را نفی می‌کند و نسبت به مصرف‌گرایی و بی‌تفاوتی گروه‌های اجتماعی در قبال یکدیگر نقد جدی دارد. در این فیلم شخصیت‌ها در دو دسته کلی متمولان - ثروتمندان و افراد ضعیف و متوسط جامعه دیده می‌شوند.

فیلم با رویکرد معناشناسانه زندگی شرافتمندانه را اینگونه معنا می‌کند: ثروت‌اندوزی و بی‌تفاوتی نسبت به دیگران وجود ندارد؛  ثروتمند هم یعنی بی‌تفاوت به دیگران و داشتن زندگی غیرشرافتمندانه و مصرف‌گرایی. 

 

نام فیلم: "بی‌پولی" / سال ۱۳۸۷

کارگردان: حمید نعمت‌الله

نویسندگان: حمید نعمت‌الله - هادی مقدم دوست

فیلم داستان مردی‌ست از طبقات پایین اجتماع که با دختری از طبقات بالای جامعه ازدواج می‌کند. مرد برای هم‌سطح نشان دادن خود با اقوام خانواده همسرش از هر طریقی سعی می‌کند سبک زندگی آنها را اجرا کند. خانه بزرگ اجاره می‌کند، یک خودرو باکلاس متوسط اجتماعی به صورت لیزینگ خریداری می‌کند و ...

این فیلم مطابق با شرایط جامعه و وضعیت اجتماعی آن زمان است. افراد متمول تمایل به زندگی ثروتمندانه دارند و در پوشش، دکوراسیون منزل، رفتار و گفتار نماینده طبقه اجتماعی خود هستند. قشر فقیر و درمانده در این فیلم به درستی با واقعیت موجود در جامعه بسیار نزدیک است. در این فیلم نمایندگان چند گروه اجتماعی را می‌بینیم:

گروه متمول

گروه متمایل به تغییر (به سمت طبقات بالای جامعه)

گروه طبقه متوسط (گروهی که تمایل به معرفی خود به عنوان طبقه متوسط ندارد و سعی می‌کند با ایجاد تمایز خود را به طبقه ثروتمند منتسب کند؛ خود را متمول نشان می‌دهد. گروه دیگر تمایلات امتیازطلبانه کمتری دارند.)

گروه اقشار تهیدست و فرودست جامعه (بعضی از آنها به دنبال تشابه با طبقه ثروتمند می‌باشند. بعضی دیگر جایگاه خود را پذیرفته‌اند.)

نمادهای به‌کار رفته در فیلم دلالت‌کننده سبک زندگی مصرف‌گرا می‌باشد. محل کار مجلل و گرانقیمت، لباس‌های شیک و گرانقیمت، دکوراسیون داخلی مجلل منازل، ولخرجی‌های شخصیت اول فیلم، خرید بیش از حد نیاز، رفتارهای با منت و نگاه از بالا به پایین به افراد ضعیف جامعه، مهمانی‌های دوره‌ای، سفرهای خارجی، تحصیلات در خارج کشور، همگی به جهت ایجاد تمایز و موقعیت اجتماعی اقتصادی برتر به کار گرفته شده و نشان‌دهنده مصرف‌گرایی و سبک زندگی طبقه بالای اجتماعی می‌باشد.

این فیلم به خوبی سبک زندگی مصرف‌گرایی را توصیف می‌کند و تمایل افراد را به تمایزطلبی نشان می‌دهد. افراد در این فیلم در تلاشند خود را به نقطه‌ای که ثروت و مصرف‌گرایی در آن مشاهده می‌شود برسانند. اگرچه نقطه خاصی دیده نمی‌شود زیرا هرچه بیشتر مصرف کردن و هر میزان بیشتر داشتن خود حکایت از رتبه بالاتر و بهتری تلقی می‌گردد؛ مانند رقابتی که در گفتگو و سبک زندگی شخصیت اول فیلم با باجناقش می‌بینیم. خوش‌تیپی، لباس مناسب، سفرهای خارجی، پوشیدن کراوات همگی متعلق به طبقه اجتماعی برتر شناخته شده و هدف دستیابی به تمامی آنهاست. نکته قابل توجه در این فیلم دوست شخصیت اول فیلم است، او که حالا که قصد ازدواج دارد زندگی دوست خود را معیار قرار داده و به همین دلیل سعی می‌کند در خرید کردن، داشتن اتومبیل، تحصیل همسرش و همه و همه به عنوان نمادهای یک زندگی با کیفیت و بالاست خود را در آن زمره قرار دهد و خواهان به دست آوردن آنها است. ایدئولوژی‌های مربوط به سبک زندگی مصرف‌گرایانه در این فیلم:

• خرج کردن برای کسب امتیاز و جایگاه اجتماعی بالاتر و بزرگ شدن در چشم مردم.

• احساس بی‌نیازی نسبت به طبقات فرودست و نگاه ابزاری و مقطعی به این دسته افراد.

• از چشم نیفتادن به هر قیمتی حتی به قیمت مقروض شدن و تحمل فشار اقتصادی.

• تلاش برای ایجاد تمایز از دیگران.

• همه‌گیر بودن مصرف‌گرایی.

برای بخش پایانی مقاله، نویسنده مطالب خود را تحت عنوان "نتیجه" جمع‌بندی کرده است. نویسنده مقاله با تحلیل سه فیلم شباهت‌ها و تفاوت‌ها در سبک زندگی مصرف‌گرا را در دو دهه نشان داد. ویژگی سبک زندگی مصرف‌گرایانه در دهه‌های ۶۰ و ۸۰

• تلاش برای ایجاد تمایز از دیگران.

• احساس بی‌نیازی نسبت به طبقات فرودست و نگاه ابزاری و مقطعی به این دسته افراد.

• خرج کردن برای کسب امتیاز و جایگاه اجتماعی بالاتر و بزرگ شدن در چشم مردم.

• زندگی متمکنانه، عمدتاً زندگی شرافتمندانه‌ای نیست.

• مصرف‌گرایی از خصایص اصلی زندگی متمکنانه است.

• تمکن مالی و موقعیت برتر اجتماعی عمدتاً از طریق نادیده گرفتن حقوق مردم و زیر پا گذاشتن این حقوق به دست می‌آید.

• اکثریت مردم انسان‌هایی شریف هستند و عده کمی از افراد دغدغه رسیدن به موقعیت‌هایی اجتماعی که متمکنان به آن رسیده‌اند را دارند.

آنچه در این فیلم‌ها دیده شد شرایط کلی حاکم بر سال‌های پس از پیروزی انقلاب و سال‌های اول جنگ است. در جامعه ایران - سال‌های اول پس از انقلاب و دوران جنگ - به مستضعفان توجه زیادی می‌شد و رسیدگی به آنها نوعی ارزش محسوب می‌گردید؛ اما به تدریج در سال‌های بعد خصوصاً در دهه ۸۰ سبک زندگی تغییر کرده و زندگی مصرف‌گرایانه و یا تلاش برای رسیدن به زندگی و موقعیت متمکنان بسیار دیده می‌شود. در این طبقه اجتماعی همدلی و همگرایی وجود دارد اما این اتفاق در بین خود اعضای طبقه اجتماعی صورت می‌گیرد و نگاهی به طبقات متوسط و فرودست وجود ندارد. در دهه ۸۰ تلاش هدف از کسب درآمد برای ایجاد تمایز و بزرگ جلوه دادن است. نداری و در طبقه اجتماعی پایین قرار داشتن قابل نکوهش است و باید از این طبقه دوری جست و به طبقات بالاتر رسید. 

 

اسماعیلی، هادی (۱۳۹۵). مطالعه تحلیلی سبک زندگی مصرف‌گرا از طریق سه فیلم مربوط به دهه‌های ۶۰ و ۸۰ شمسی. فصلنامه رسانه. سال بیست‌وهفتم، شماره دوم. ۵۰-۳۱.

 

با احترام - پورصالحی

 

🔺️ چرا سینمای امروز آمریکا بر روی مبحثی همچون همجنسگرایی متمرکز شده‌ است؟

چهارشنبه, ۱۷ اسفند ۱۴۰۱، ۰۲:۴۷ ب.ظ | سادات هاله پورصالحی | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده مهربان 

شاید بهتر باشد در ابتدا ساده و سطحی، فارغ از تحلیل و بررسی، به موضوع نگاه کنیم؛ صحنه‌هایی از همجنسگرایان در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بینیم، فردی که نبوغ خاصی دارد همجنسگرا است، نوابغی در سال‌های دور سرکوب و یا طرد شده‌اند چون همجنسگرا بودند و یا زوج تشکیل دهنده یک خانواده همجنس هستند و در کمال عشق و آرامش با یکدیگر زندگی می‌کنند و ...؛ پس بدون‌شک با پدیده‌ای نو مواجهیم و نگرش جدیدی باید ایجاد شود. قرار بر تغییر است؛ قرار است تغییری رخ بدهد و تغییر به آهستگی رخ می‌دهد. بسیاری از تئوریسین‌ها و سیاستمداران کشورهای آمریکایی و اروپایی بر این باورند که جهان به جهت افزایش جمعیت دچار مشکل است و باید به کاهش جمعیت فکر کرد. دولت‌های غاصب، صاحبان قدرت - صاحبان رسانه - که داعیه نجات کشورها و قصد کنترل برای بهبود وضعیت آنها را دارند به واسطه جنگ‌ها در سطح جهان به مقاصد خود دست پیدا کرده و می‌کنند، اهدافی چون بهره‌برداری از منابع طبیعی دیگر کشورها، استفاده از نیروی کار آنها با کمترین هزینه، پیشرفت در علوم مختلف به خصوص پزشکی و داروسازی به واسطه آزمایش‌ داروها بر انسان، گسترش و نفوذ بیشتر در معادلات جهانی، کاهش جمعیت و ... . جنگ‌ها به شکلی که در گذشته مرسوم بود اهداف آنها را تأمین می‌کرد اما هزینه‌های سنگینی را برای آنها به دنبال داشت، به ناچار باید به راه‌های دیگری ‌می‌اندیشید. جنگ‌های نرم - جنگ‌های ترکیبی و هیبریدی - شکل‌های جدیدی از جنگ بوده و کم‌هزینه‌تر از جنگ‌ها به شکل گذشته می‌باشند. این جنگ‌ها به وسیله رسانه فرهنگ‌سازی و تدوین سبک نوینی از زندگی را ایجاد و راه را همواره‌تر می‌سازند. تغییر در ذائقه و تغدیه ناسالم مانند فست‌فودها و کنسروها، تراریخته‌ها، بیماری‌های نوظهور مانند ام‌اس، اپیدمی‌ها و پاندمی‌ها تحت عواملی آزمایشگاهی، ویروس هوشمند، مانند نامِ آشنای کرونا که مرگ‌ تعداد بیشماری از انسان‌ها را رقم زد و به دنبال آن واکسن‌های کرونا و ... همگی بخشی از این پروژه تسلط بر جهان و کاهش جمعیت بوده و هستند. متاسفانه به صراحت گفته شده طبق برنامه مدون شده برای جهان بهتر در ۲۰۵۰ میلادی و داشتن شرایط مطلوب برای کره زمین و ساکنان آن حداقل ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کنونی جهان باید کاهش یابد! برای رسیدن به کاهش جمعیت ترویج همجنسگرایی نیز راه‌حل بسیار مناسبی است که بدون تردید برای آنها درآمدزایی بالایی نیز به همراه خواهد داشت. طی سه سال گذشته به‌خصوص از نیمه دوم سال ۲۰۲۲ میلادی به طور یکپارچه کشورهای آمریکایی و تعداد زیادی از کشورهای اروپایی به شکل قانون مصوب و تدوین طرح‌های سلامت محور در سطح جهان همانند سند ۲۰۳۰ و ... همجنسگرایی را به رسمیت شناخته و به عنوان یک رابطه رسمی و تحت عنوان خانواده به آن وجاهت قانونی داده‌اند! نکته جالب‌ اینجاست، خانواده! خانواده نخست از زن و مردی که در سایه ازدواج مشروع با هم پیوند برقرار کرده‌اند تشکیل می‌شود. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعه‌پذیری کودکان است. به‌طور کلی نهاد خانواده زناشویی زن و شوهر و داشتن فرزندان است که خانواده هسته‌ای نامیده می‌شود و اهداف خانواده و اقتضای تشکیل آن ایجاب می‌کند که بانیان آن یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر بنای آن اقدام کردند، بر دوام آن اصرار نیز ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد تا پایان حفظ شود. امرار معاش خانواده، تربیت فرزندان، رابطه سرشار از مهر و محبت بین اعضای خانواده و ... همگی نیاز به داشتن تعهد، مهارت، آگاهی، مدیریت شرایط و سلامت نفس است که همگی برای جوامع بار مالی دارد و محدودیت‌های بیشماری برای صاحبان قدرت دنیای امروز به بار می‌آورد و درنتیجه بسیاری از کشورها برای رسیدن به اهداف خود اصرار بر متلاشی شدن خانواده دارند. در دنیای امروز جمعی زندگی کردن جایی ندارد؛ رشد و تعالی بشر مضر محسوب می‌شود و ... سالیان درازی ست که خانواده معزل بزرگی به شمار می‌آید و در ادوار مختلف به ساختار و اساس آن لطمه‌های زیادی وارد شده تا بنیان و شالوده آن درهم ریزد. خانواده داشتن یعنی داشتن مهارت‌های زندگی یعنی رشد و شکوفایی که همه این‌ها با تعریف نوین خانواده ازدواج و یا هم‌خانگی دو مرد یا دو زن به عنوان همسران و بنیان‌گذار خانواده تناسب ندارد. در این فیلم‌ها به اشکال مختلف نشان داده می‌شود وفاق و هماهنگی، آرامش و شادی در این سبک زندگی و ازدواج در هر بُعدی وجود دارد و هیچ یک از مشکلات و چالش‌های زن و شوهری(زن و مرد) در این ازدواج وجود ندارد. محور اصلی هر چیزی در دنیای امروز این است که خوش بگذرد، لذت ببریم و شاد باشیم و همگی در این ازدواج همجنسگرایی محقق است. در یادداشت قبل - رسانه - گفته شد، در دنیای پر از اطلاعات ما قرار نیست آگاهی‌ها عمیق و سبب رشد و تعالی بشر باشند و داشتن مهارت و الگوی صحیح زندگی محصولی به نام خانواده سالم داشته باشد. زن و شوهر به دلیل‌ تفاوت‌های جنسیتی و روحی در حالی که مکمل یکدیگر هستند چالش‌ها و تفاوت‌هایی نیز با هم دارند که با شناخت از یکدیگر و کسب مهارت زندگی می‌توانند رشد و به آرامش برسند؛ اما اینها هزینه دارد! و در این چرخه دیگر چگونه می‌توان غارت کرد، استعمار و استثمار چه می‌شود؟ کسب منافع در هر حوزه در سطح جهانی برای طمع سیاستمدارن حریص چگونه تعبیر شود؟ قرار است انسان امروز را به راحتی کنترل و هدایت کرد و از او ابزاری ساخت برای آنچه لازم است، خصوصا که نظریه تقویت تک بُعدی کردن افراد مطرح است و قرار است شرایط به سمت‌وسویی پیش رود که هر فرد در یک بُعد شاخص، برجسته و توانمند گردد. با این پدیده - همجنسگرایی- سبکی جدید از زندگی تعریف می‌شود و این‌ یعنی درآمد صاحبان قدرت و سرگرمی‌ای برای مخاطبان. خانواده از بین رفته، جمعیت کاسته می‌شود، بشر به سطحی پایین‌تر تنزل می‌یابد و به قهقرا هدایت می‌گردد.

رسانه‌ها با خوراک جدیدی تغذیه شده و سبک نوین زندگی بسیاری از چالش‌ها و درگیری‌های بین انسان‌ها را خصوصا زن و مرد را از بین می‌برد و راه رسیدن به اهداف هموار می‌گردد. نسل‌های بعدی چه خواهند داشت؟ در مطالب فوق گفته شد "خانواده نهاد جامعه‌پذیری کودکان است" خانواده‌ای که مادر باشد و پدر. این شکل از خانواده مهر و رافت مادری و حمایت پدر را چگونه تعریف خواهد کرد و ...؟ چندی پیش سرپرستی دختر بچه پنج ساله سوری، شیعه، به زوج همجنسگرایی در کشور سوئد سپرده شد و در آن طرف‌تر زوج همجنسگرایی نیاز به داشتن فرزند خود را با لقاح مصنوعی از خود و بستگان زن خود محقق کردند و شبکه‌های مختلف جشن و سرور این روایت تلخ را شادمانه همراهی کردند! و در پایان؛ اندیشمندان در حوزه‌های مختلف روانشناسی، جامعه‌شناسی و ...  می‌توانند کامل و دقیق به توصیف و تحلیل این موضوع در ابعاد گوناگون بپردازند و مطالعه آنها مفید خواهد بود. اما با توجه به‌ بضاعت خود و مجالی که در این فضا معین است به همین اندک بسنده می‌کنم. استفاده از نماد‌ها، برای به رسمیت شناختن دو نماد مشهور برای افراد ال‌جی‌بی‌تی، مثلث صورتی و پرچم رنگین‌کمانی است. مثلث صورتی مثلث صورتی را نازی‌ها در خلال جنگ جهانی دوم به‌ عنوان نمادی برای ننگ و شرم به زندانیان همجنسگرا می‌زدند.

 

 

 

این نماد کماکان بار معنایی منفی دارد. پرچم رنگین‌کمانی رسمی‌تر و عمومی‌تر است و هیچ بار معنایی منفی ندارد! پرچم رنگین‌کمانی گیلبرت بِیکر در سال ۱۹۷۸ میلادی پرچم رنگین‌کمانی را برای جشن آزادی همجنسگرایان طراحی کرد. در بین سال‌های ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ یک رنگ از بالای پرچم حذف شد. در بالای پرچم رنگ قرمز برای مردان و در پایین آن رنگ بنفش برای زنان است به این معنی که همجنسگرایان مرد و همجنسگرایان زن در تمام دنیا هستند. در نمونه اصلی ۸ رنگ وجود داشت و به ترتیب رنگ‌ها از بالا به این صورت بود: صورتی به عنوان نماد فعالیت جنسی، قرمز به عنوان نماد زندگی، نارنجی به عنوان نماد سلامتی، زرد به عنوان نماد روشنایی، سبز به عنوان نماد طبیعت یا طبیعی بودن، فیروزه‌ای به عنوان نماد هنر، نیلی به عنوان نماد توازن و بنفش نمادی از روح بود.

 

با احترام - پورصالحی

رسانه چیست؟ رسانه را از نگاه خود تعریف کنید.

چهارشنبه, ۱۰ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۵۹ ب.ظ | سادات هاله پورصالحی | ۱ نظر

به نام خداوند بخشنده مهربان 

 

🔺️رسانه را از دید خود تعریف کنید.

هر ابزار و روشی که برای ارتباط به‌ کار رود، رسانه نامیده می‌شود. امروزه رسانه به صورت تکنولوژی‌هایی، پیام‌ها را به مخاطبان در نقاط مختلف جهان منتقل می‌کنند. رسانه یا همان Media به معنی رساندن است. رسانه‌ها انتقال‌دهنده فرهنگ‌ها و افکار بوده و از این حیث نیز مورد توجه هستند. رسانه‌ها بر شیوه‌های رفتاری، سلیقه‌های عمومی تاثیر می‌گذارند. رسانه‌ها وسایل و ابزار قدرت هستند و به واسطه آنها فرهنگ به راحتی جریان می‌یابد.

عصر ما «عصر ارتباطات» نامیده‌ می‌شود. ازدیاد جمعیت و زندگی وسیع انسانی در شهرهای بزرگ، شرایط خاص تمدن صنعتی و پیچیدگی وضع زندگی اجتماعی، وابستگی‌ها و همبستگی‌های ملی و بین‌المللی، ناامنی و بحران‌ها، تحول نظام‌های سیاسی و اجتماعی، دگرگونی مبانی فرهنگی و ... همگی سبب شده تا نیاز انسان به اطلاعات و آگاهی از تمامی حوادث و وقایع در حال وقوع و در جریان محیط زندگی‌اش و جهان بیشتر شود.
انسان امروز برای داشتن بهترین و مطمئن‌ترین شرایط و امکانات و ... باید دارای معلومات و اطلاعات کافی، خط‌مشی‌های صحیح و افکار و عقاید سالم باشد، ضمنا دچار نویز اطلاعاتی نیز نشود.
بدون تردید شرط لازم و کافی برای موفقیت، آگاهی و زندگی مطلوب داشتن «اطلاعات» و به روز بودن «اطلاعات» است. البته ما با اطلاعات بیش از حد نیاز خود مواجهیم، که این موضوع به ‌نوبه ‌خود صدمات زیادی دارد.

یک رسانه برای آغاز فعالیت خود باید راهی دشوار را بپیماید؛ زیرا نیاز به شناخت مخاطب دارد و شناخت مخاطب مستلزم داشتن اطلاعاتی است که در آغاز راه فعالیت یک رسانه شاید دشواری به‌دست آید. رسانه‌ها بستر و مجاری طبیعی تهیه و توزیع اطلاعات در جامعه برای همگان هستند. رسانه‌ها به طور مداوم مخاطب خود را تحلیل و بررسی، نیازسنجی و ذائقه‌شناسی می‌کنند.

رسانه‌ها:
Mass Media: رسانه‌های ارتباط جمعی
Social Media: رسانه‌های اجتماعی
Oral Media: رسانه‌های شفاهی
Human Media: انسان رسانه‌

 

دسته‌بندی کلی برای رسانه‌ها:
۱- رسانه‌های شنیداری۲- رسانه‌های دیداری (تصویری)
۳ـ رسانه‌های مکتوب ۴ـ رسانه‌های شخصی (رسانه‌های مجازی)
[اشکال آن: رادیو، نوار شنیداری(حلقه‌ای، کاست، ‌سی‌دی)،‌ صفحه،‌ رادیو،‌ تلفن، کارت شنیداری، تلویزیون و ماهواره، انواع تصاویر، کتاب‌ها، مجله‌ها، راهنماهای مطالعه، نمودارها، نقشه‌ها، پوسترها، کاریکاتورها، روزنامه‌ها، سینما و فیلم، اینترنت، منبر، شبکه‌های اجتماعی (اینستاگرام، ایمو، واتس‌آپ، ایتا، بله، فیس‌بوک، تلگرام، روبیکا، آی‌گپ، وایبر، توییتر، یوتویوب، تیک‌تاک، سروش، لینک‌دین و ...)]

متأسفانه تقریباً تمامی رسانه‌های مسلط جهان، وابسته به نهادهای قدرت و سیاست هستند و عملاً ابزاری برای سلطه و هدایت افکار عمومی می‌باشند؛ تا آنجا که در جهت ترسیم سیاست‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و ترویج فرهنگ مدنظر صاحبان رسانه برنامه‌ریزی و اجرا می‌شوند. رسانه‌ها در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و در راستای فرهنگ‌سازی و هدایت افکار عمومی و جهت‌دهی و ... نقش به‌سزایی دارند. نکته قابل توجه آن که پیشرفت رسانه‌ها و توسعه اقتصادی و اجتماعی لازم و ملزوم یکدیگرند.
درست است که پیدایش انواع رسانه‌های نوین، شیوه اطلاع‌رسانی را دگرگون کرده و حجم محتوای تولید شده در جهان تا حد بسیار زیادی افزایش یافته و از سوی دیگر میزان مشارکت اجتماعی کاربران نیز بیشتر شده اما اکثرا آگاهی کاربران عمق و ژرفا نداشته و اطلاعات و آگاهی افراد بسیار سطحی است؛ به نقل از نیل پست‌من (جامعه‌شناس آمریکایی):
بشر گذشته یک کوزه اطلاعات داشت و آن را تا آخرین جرعه می‌نوشید؛ اما بشر امروز در کنار اقیانوس عظیمی از اطلاعات از تشنگی می‌میرد!
• به زعم من نکته اینجاست که به واسطه رسانه‌ها بشر جدید غرق در آگاهی‌اش است، اما امور بشر فقط با آگاهی نمی‌گذرد.
طبق نظر "هارولد لاسول" می‌توان سه وظیفه و کارکرد‌ برای رسانه‌ها برشمرد:
الف) وظایف خبری و آموزشی
ب) وظایف راهنمایی و رهبری
ج) وظایف تفریحی و تبلیغی

"یک رسانه":
- مخاطب را به فکر وامی‌دارد.
- مبدع ایده‌های جدید در حیطه‌های گوناگون می‌باشد.
- محلی برای نقد و اظهارنظرها است.
- می‌تواند به چالش‌ها و مشکلات و راهکارهای قابل انجام بپردازد.
- باید بحران‌های پیش‌رو را پیش‌بینی کند.
- برای موفقیت خود واقعیات را از نگاه خود بیان می‌نماید.
- به عنوان یک بازوی توانمند در جامعه محسوب می‌شود.

و اما نکته پایانی:
مهمترین کژکارکرد رسانه در حوزه خبر پرداختن به تهدیدات و خطرها بیش از حد متعارف است که موجب وحشت عمومی یا بی‌اعتنایی و بی‌توجهی مردم می‌گردد. چنانچه امروز می‌بینیم به علت حجم بالای اطلاعات و اخبار در این جهان پرآشوب که اکثر نقاط آن درگیر انواع جنگ است از سویی وحشت و از سوی دیگر بی‌اعتنایی به شکل افراطی در مردم دیده می‌شود.
رسانه‌های نوین به علت جذابیت و مخاطب قرار دادن فرد، فردیت را در جوامع بشری گسترش می‌دهند و با تقویت جامعه توده‌وار و تضعیف خرده فرهنگ‌ها مانع توسعه فرهنگی هستند.
آنچه مخلوق بشر است، تیغ دو لبه است!

با احترام - پورصالحی