🔺️ چرا سینمای امروز آمریکا بر روی مبحثی همچون همجنسگرایی متمرکز شده است؟
به نام خداوند بخشنده مهربان
شاید بهتر باشد در ابتدا ساده و سطحی، فارغ از تحلیل و بررسی، به موضوع نگاه کنیم؛ صحنههایی از همجنسگرایان در فیلمها و سریالها میبینیم، فردی که نبوغ خاصی دارد همجنسگرا است، نوابغی در سالهای دور سرکوب و یا طرد شدهاند چون همجنسگرا بودند و یا زوج تشکیل دهنده یک خانواده همجنس هستند و در کمال عشق و آرامش با یکدیگر زندگی میکنند و ...؛ پس بدونشک با پدیدهای نو مواجهیم و نگرش جدیدی باید ایجاد شود. قرار بر تغییر است؛ قرار است تغییری رخ بدهد و تغییر به آهستگی رخ میدهد. بسیاری از تئوریسینها و سیاستمداران کشورهای آمریکایی و اروپایی بر این باورند که جهان به جهت افزایش جمعیت دچار مشکل است و باید به کاهش جمعیت فکر کرد. دولتهای غاصب، صاحبان قدرت - صاحبان رسانه - که داعیه نجات کشورها و قصد کنترل برای بهبود وضعیت آنها را دارند به واسطه جنگها در سطح جهان به مقاصد خود دست پیدا کرده و میکنند، اهدافی چون بهرهبرداری از منابع طبیعی دیگر کشورها، استفاده از نیروی کار آنها با کمترین هزینه، پیشرفت در علوم مختلف به خصوص پزشکی و داروسازی به واسطه آزمایش داروها بر انسان، گسترش و نفوذ بیشتر در معادلات جهانی، کاهش جمعیت و ... . جنگها به شکلی که در گذشته مرسوم بود اهداف آنها را تأمین میکرد اما هزینههای سنگینی را برای آنها به دنبال داشت، به ناچار باید به راههای دیگری میاندیشید. جنگهای نرم - جنگهای ترکیبی و هیبریدی - شکلهای جدیدی از جنگ بوده و کمهزینهتر از جنگها به شکل گذشته میباشند. این جنگها به وسیله رسانه فرهنگسازی و تدوین سبک نوینی از زندگی را ایجاد و راه را هموارهتر میسازند. تغییر در ذائقه و تغدیه ناسالم مانند فستفودها و کنسروها، تراریختهها، بیماریهای نوظهور مانند اماس، اپیدمیها و پاندمیها تحت عواملی آزمایشگاهی، ویروس هوشمند، مانند نامِ آشنای کرونا که مرگ تعداد بیشماری از انسانها را رقم زد و به دنبال آن واکسنهای کرونا و ... همگی بخشی از این پروژه تسلط بر جهان و کاهش جمعیت بوده و هستند. متاسفانه به صراحت گفته شده طبق برنامه مدون شده برای جهان بهتر در ۲۰۵۰ میلادی و داشتن شرایط مطلوب برای کره زمین و ساکنان آن حداقل ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کنونی جهان باید کاهش یابد! برای رسیدن به کاهش جمعیت ترویج همجنسگرایی نیز راهحل بسیار مناسبی است که بدون تردید برای آنها درآمدزایی بالایی نیز به همراه خواهد داشت. طی سه سال گذشته بهخصوص از نیمه دوم سال ۲۰۲۲ میلادی به طور یکپارچه کشورهای آمریکایی و تعداد زیادی از کشورهای اروپایی به شکل قانون مصوب و تدوین طرحهای سلامت محور در سطح جهان همانند سند ۲۰۳۰ و ... همجنسگرایی را به رسمیت شناخته و به عنوان یک رابطه رسمی و تحت عنوان خانواده به آن وجاهت قانونی دادهاند! نکته جالب اینجاست، خانواده! خانواده نخست از زن و مردی که در سایه ازدواج مشروع با هم پیوند برقرار کردهاند تشکیل میشود. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعهپذیری کودکان است. بهطور کلی نهاد خانواده زناشویی زن و شوهر و داشتن فرزندان است که خانواده هستهای نامیده میشود و اهداف خانواده و اقتضای تشکیل آن ایجاب میکند که بانیان آن یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر بنای آن اقدام کردند، بر دوام آن اصرار نیز ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد تا پایان حفظ شود. امرار معاش خانواده، تربیت فرزندان، رابطه سرشار از مهر و محبت بین اعضای خانواده و ... همگی نیاز به داشتن تعهد، مهارت، آگاهی، مدیریت شرایط و سلامت نفس است که همگی برای جوامع بار مالی دارد و محدودیتهای بیشماری برای صاحبان قدرت دنیای امروز به بار میآورد و درنتیجه بسیاری از کشورها برای رسیدن به اهداف خود اصرار بر متلاشی شدن خانواده دارند. در دنیای امروز جمعی زندگی کردن جایی ندارد؛ رشد و تعالی بشر مضر محسوب میشود و ... سالیان درازی ست که خانواده معزل بزرگی به شمار میآید و در ادوار مختلف به ساختار و اساس آن لطمههای زیادی وارد شده تا بنیان و شالوده آن درهم ریزد. خانواده داشتن یعنی داشتن مهارتهای زندگی یعنی رشد و شکوفایی که همه اینها با تعریف نوین خانواده ازدواج و یا همخانگی دو مرد یا دو زن به عنوان همسران و بنیانگذار خانواده تناسب ندارد. در این فیلمها به اشکال مختلف نشان داده میشود وفاق و هماهنگی، آرامش و شادی در این سبک زندگی و ازدواج در هر بُعدی وجود دارد و هیچ یک از مشکلات و چالشهای زن و شوهری(زن و مرد) در این ازدواج وجود ندارد. محور اصلی هر چیزی در دنیای امروز این است که خوش بگذرد، لذت ببریم و شاد باشیم و همگی در این ازدواج همجنسگرایی محقق است. در یادداشت قبل - رسانه - گفته شد، در دنیای پر از اطلاعات ما قرار نیست آگاهیها عمیق و سبب رشد و تعالی بشر باشند و داشتن مهارت و الگوی صحیح زندگی محصولی به نام خانواده سالم داشته باشد. زن و شوهر به دلیل تفاوتهای جنسیتی و روحی در حالی که مکمل یکدیگر هستند چالشها و تفاوتهایی نیز با هم دارند که با شناخت از یکدیگر و کسب مهارت زندگی میتوانند رشد و به آرامش برسند؛ اما اینها هزینه دارد! و در این چرخه دیگر چگونه میتوان غارت کرد، استعمار و استثمار چه میشود؟ کسب منافع در هر حوزه در سطح جهانی برای طمع سیاستمدارن حریص چگونه تعبیر شود؟ قرار است انسان امروز را به راحتی کنترل و هدایت کرد و از او ابزاری ساخت برای آنچه لازم است، خصوصا که نظریه تقویت تک بُعدی کردن افراد مطرح است و قرار است شرایط به سمتوسویی پیش رود که هر فرد در یک بُعد شاخص، برجسته و توانمند گردد. با این پدیده - همجنسگرایی- سبکی جدید از زندگی تعریف میشود و این یعنی درآمد صاحبان قدرت و سرگرمیای برای مخاطبان. خانواده از بین رفته، جمعیت کاسته میشود، بشر به سطحی پایینتر تنزل مییابد و به قهقرا هدایت میگردد.
رسانهها با خوراک جدیدی تغذیه شده و سبک نوین زندگی بسیاری از چالشها و درگیریهای بین انسانها را خصوصا زن و مرد را از بین میبرد و راه رسیدن به اهداف هموار میگردد. نسلهای بعدی چه خواهند داشت؟ در مطالب فوق گفته شد "خانواده نهاد جامعهپذیری کودکان است" خانوادهای که مادر باشد و پدر. این شکل از خانواده مهر و رافت مادری و حمایت پدر را چگونه تعریف خواهد کرد و ...؟ چندی پیش سرپرستی دختر بچه پنج ساله سوری، شیعه، به زوج همجنسگرایی در کشور سوئد سپرده شد و در آن طرفتر زوج همجنسگرایی نیاز به داشتن فرزند خود را با لقاح مصنوعی از خود و بستگان زن خود محقق کردند و شبکههای مختلف جشن و سرور این روایت تلخ را شادمانه همراهی کردند! و در پایان؛ اندیشمندان در حوزههای مختلف روانشناسی، جامعهشناسی و ... میتوانند کامل و دقیق به توصیف و تحلیل این موضوع در ابعاد گوناگون بپردازند و مطالعه آنها مفید خواهد بود. اما با توجه به بضاعت خود و مجالی که در این فضا معین است به همین اندک بسنده میکنم. استفاده از نمادها، برای به رسمیت شناختن دو نماد مشهور برای افراد الجیبیتی، مثلث صورتی و پرچم رنگینکمانی است. مثلث صورتی مثلث صورتی را نازیها در خلال جنگ جهانی دوم به عنوان نمادی برای ننگ و شرم به زندانیان همجنسگرا میزدند.
این نماد کماکان بار معنایی منفی دارد. پرچم رنگینکمانی رسمیتر و عمومیتر است و هیچ بار معنایی منفی ندارد! پرچم رنگینکمانی گیلبرت بِیکر در سال ۱۹۷۸ میلادی پرچم رنگینکمانی را برای جشن آزادی همجنسگرایان طراحی کرد. در بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ یک رنگ از بالای پرچم حذف شد. در بالای پرچم رنگ قرمز برای مردان و در پایین آن رنگ بنفش برای زنان است به این معنی که همجنسگرایان مرد و همجنسگرایان زن در تمام دنیا هستند. در نمونه اصلی ۸ رنگ وجود داشت و به ترتیب رنگها از بالا به این صورت بود: صورتی به عنوان نماد فعالیت جنسی، قرمز به عنوان نماد زندگی، نارنجی به عنوان نماد سلامتی، زرد به عنوان نماد روشنایی، سبز به عنوان نماد طبیعت یا طبیعی بودن، فیروزهای به عنوان نماد هنر، نیلی به عنوان نماد توازن و بنفش نمادی از روح بود.
با احترام - پورصالحی
- ۰۱/۱۲/۱۷
چند موضوع در نوشته شما اهمیت دارد: درآمدزایی از سبک نوین زندگی و تاریخچه نمادهای همجنسگرایی که به یهودیان در ج ج 2 بر می گردد.
موفق باشید.